جدول جو
جدول جو

معنی غبن خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

غبن خوردن(دَبْ با کَ دَ)
افسوس خوردن. فسوس خوردن. حسرت بردن:
چون فلک با تو نسازد با دگر کس گو مساز
گر خوری غبنی از آن خود خور، آن کس مخور.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
غبن خوردن
افسوی خوردن حسرت بردن
تصویری از غبن خوردن
تصویر غبن خوردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غصه خوردن
تصویر غصه خوردن
غم و اندوه را در دل نگه داشتن، غم خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خون خوردن
تصویر خون خوردن
کنایه از بسیار غم خوردن، کشتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غلت خوردن
تصویر غلت خوردن
در حالت خواب یا دراز کشیدگی بر روی زمین از یک پهلو به پهلوی دیگر گشتن، غلتیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غذا خوردن
تصویر غذا خوردن
خوردن طعام خوردن خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
خوردن نان اکل خبز، غذاخوردن طعام خوردن: پس خوان سالاران بیامدند و خوان بنهادندونان بخوردند، ارتزاق کردن: دو برادر بودندیکی خدمت سلطان کردی ودیگری بسعی بازوان نان خوردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلط خوردن
تصویر غلط خوردن
غلتیدن: پسرک تو خون خودش غلت میخورد. گمراه شدن اشتباه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
غم خوردن اندوه بردن، غم و اندوه را در دل پنهان داشتن و اظهار نکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلت خوردن
تصویر غلت خوردن
غلتیدن: پسرک تو خون خودش غلت میخورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبل خوردن
تصویر طبل خوردن
رم کردن رمیدن، خود را کنار گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
نوشیدن خون، زحمت بسیار کشیدن، اندوه بسیار خوردن غصه خوردن، یا خون خود را خوردن، بسیار عصبانی شدن، یا خون خونش را خوردن، بسیار عصبانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
چین برداشتن، شکنج یافتن، شکن یافتن، چروک شدن، پست و بلندی یافتن، ناهموار شدن سطح زمین، چین خوردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربا خوردن
تصویر ربا خوردن
استفاده کردن از ربا نزول گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبل خوردن
تصویر طبل خوردن
((~. خُ دَ))
رمیدن، خود را کنار گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
Wrinkle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
plisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
buruşmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
주름지다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
しわを寄せる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
לקמט
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
सिकुड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
mengerut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
ย่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
морщиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
rimpelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
arrugar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
arricciarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
enrugar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
起皱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
marszczyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
зморщуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
runzeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
kunyoshka
دیکشنری فارسی به سواحیلی